آنان که پاییز را دوست ندارند نمیدونند که پاییز همون بهاریست که عاشق شده ، پاییزتیم . . .
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ، ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست . . .
پاییز منم که هر روز چهره ی زردم را با سیلی دروغهایت سرخ می کنم تا هرگز نفهمی آنکه بهار سبزم را به خزان نشاند تو بودی . . .
تابستان.. حالا که داری تمام میشوی، بگذار بگویمت . . . . . . روزهای گرمت، خیلی بر من سرد گذشت!
سلام روزگار… چه میکنی با نامردی مردمان؟… من هم.. اگر بگذارند.. دارم خرده های دلم را چسب میزنم… راستی! این دل.. دل میشود؟..
باران امسال را من به عهده گرفته ام آنقدر بغض در گلویم تلنبار شده و اشک درون چشمانم در کمین نشسته که فکر کنم پر باران ترین پاییز روزگار را من رقم بزنم . . . !
به وبلاگ من خوش آمدید
متولد سال 1368 دریکی از ولسوالی های ولایت غزنی و دانشجوی
پوهنتون دفاعی افغانستان مباشم ٰ؛ دورد می فرستم به عزیزان که یادی
ازما کرده وبه من سری میزند
لطف نموده رد پای تان را به یاد گار بگزارید دوست تان دارم
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سکوت ساحل و آدرس khaleq.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.