آغوش من خالی ست...
دستان من سرد است...
یک قبر کوچک در خیالم نقش میبندد ...
هر شب میان خواب و چشمانم که میبارند ...
کابوس نوزادم که بیمار است و می گرید ...
من مو پریشان میکنم اما چه بی حاصل...
در پشت درهایی که ممنوع است ورود من ...
آغوش من خالی ست...
طفلم درون قبر ...
نظرات شما عزیزان:
یک دیوانه
ساعت13:16---28 دی 1391
غمگین که باشی دنیا روی سرم آوار می شود
اشک هایت از کجای سقفِ این خانه
چکه می کنـنـد؟!
به وبلاگ من خوش آمدید
متولد سال 1368 دریکی از ولسوالی های ولایت غزنی و دانشجوی
پوهنتون دفاعی افغانستان مباشم ٰ؛ دورد می فرستم به عزیزان که یادی
ازما کرده وبه من سری میزند
لطف نموده رد پای تان را به یاد گار بگزارید دوست تان دارم
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سکوت ساحل و آدرس khaleq.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.